loading...
love song
elahe بازدید : 0 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (0)
ساعت 2 نیمه شب بود صدای آژیر ماشین های پلیس همه جا پیچیده بود. مردی را که مرده بود را درجوی اب پیدا کرده بود ند. او را به قانون پزشکی بردند که دلیل مرگ او را پیدا کنند مردی که لباس های او را. بررسی. میکرد تکه کاغذی. را در جیب شلوارش پیدا کرد. تکه از روزنامه بود که عکس رئیس همان بخش بود مرد این خبر را. به سرعت به رئیس رساند و رئیس تصمیم گرفت. جسد آن مرد را ببیند رئیس وقتی جسد را دید اول خندید و بعد شروع به گریه کرد از او دلیلاین کار را پرسیدند گفت او پدر من است او یک بازیگر بود. ودر یک فیلم نقش یک معتاد را بازی میکرد. پدرم برای بهتر بازی کردن نقش معتاد. کمی مواد مخدر کشید. هر چه مادرم اصرار کرد که این کار را نکند گفت من که معتاد نیستم. و بازی کردن در این فیلم یرای سودمند است وقتی که فیلم تمام شد تازه فهمید که معتاد شده و من و مادرم را به مواد فروخت. من دیگر او را ندیدم تا حالا که در سردخانه است. دو روز بعد از پزشک قانونی خبر رسید که براثر. کشیدن مواد مخدر کشته ش
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 13
  • بازدید کلی : 79